-وزیر سابق اطلاعات : نمازجمعه هاشمی در سال 87 استارت پروژه دروغین تقلب بود
-حاصل 3 سال صبوری یک عکاس+عکس
-گزارش الجزیره از پارازیت شدن العالم
1- قبل از هر چیزی بگویم مطرح شدن این انتقادات از سوی امثال بنده به برخی همکاران دولت خدمتگذار دکتر احمدی نژاد مثل مشائی و نقد تفکرات مطرح شده از سوی وی به معنای اختلافات اصولی با این دولت و نفی خدمات انصافا ارزنده آن نیست، بلکه صرفا تذکری است جهت جلوگیری از غافلگیری! نباید فراموش کنیم که عموم کسانی که امروز از فعالان جریان فتنه به شمار می آیند زمانی به ظاهر و یا حتی در باطن از سینه چاکان انقلاب بوده اند که در همان زمان تصدی مسئولیتشان نیز اشکالات و ایرادات کوچکی داشتند که آن دملهای کوچک که به آن ها کم توجهی شد، امروز تبدیل به تومورهای بدخیم احتمالا لاعلاج شده اند!
2- پیش از تذکر برخی دوستان می گویم که یادمان هست که باید مسائل را فرعی-اصلی کنیم و اگر چنین کنیم آنگاه مساله مشائی در حال حاضر (تاکید می کنم که در حال حاضر!) هیچ محلی از اعراب ندارد، اما باز تاکید می کنم که باید این جریانات را پیش از آنکه دست به اقدام مهم عملی بزنند و یا انحرافات عمیق خود را آشکار نمایند شناخت تا دیگر مانند فتنه دو سال قبل، نیاز به پرداخت هزینه های سنگین(مانند جسارت های عاشورا) برای رونمایی دست های پلید نباشد.
3- تفکرات غلط مطرح شده از طرف مشائی خصوصا در راستای جا انداختن «مکتب ایرانی» به نظر من بیشتر موجب خیر شده تا شر! امروز و با واشکافی تدریجی و به دور از فضای تنشِ این تفکرات و ایجاد آگاهی در ذهن های عموم مردم می توان ملت را در برابر یکی از جریان های فکری که استعداد ایجاد فتنه در آینده را دارند، واکسینه نمود.
4- مطرح نمودن مسائل تخصصی حوزه دین در جمع افراد که دارای تخصص در این زمینه نیستند (مانند انجمن پزشکان) و سعی در نفی یا توجیه این سخنان در محافل متخصصان دینی (مانند اینکه گفته شد منظور از مکتب ایرانی همان مکتب اسلام بوده است) و فرار دائمی از مناظره با آگاهان و عالمان، نشان از پوچی و ترس از باطن نمائی چنین تفکری دارد.
5- شکی نیست که دین به جشن های باستانی نوروز رنگی خدائی و مقدس داده است. نوروزی که شروعش با دعای «یا مقلب القلوب» باشد و درآن به یکی از مهمترین فرائض دینی که همان صله رحم باشد پرداخته شود حتما مورد تایید دین است. اما همین نوروز به گزارش دکتر شریعتی زمانی که با روز عاشورا مقارن شده است، مردم شادی های خود را به روز دیگری منتقل کردند تا پاییندی خود را به مکتب اسلام بنمایانند و نشان دهند که به آئین های باستانی خود تا جائی پایبند هستند که دین اجازه داده و تایید نموده است، و هر کجا این دو با هم در تضاد قرار گرفته، به راحتی قراردادهای اعتباری اجتماعی خود را فدای دین حقیقی یعنی اسلام نموده اند(البته این تضاد در فرهنگ دیرین ایران ما بسیار کم رخ داده است، به گونه ای که برخی فرهنگ های اصیل ما مانند پوشش شبیه چادر و یا همین نوروز که پیش از اسلام در ایران مرسوم بوده اند، مورد تایید و استقبال دین قرار گرفت).
6- و اما بعد؛ افاضات اخیر جناب مشائی در مورد نوروز در ادامه همان مطالب مطرح شده از سوی وی در مورد مکتب ایرانی می باشد . مکتبی که به قول آقای مشائی جا دارد همه ما در پای پرچمش جان دهیم! ابتدا به این جملات از افاضات اخیر جناب مشائی دقت فرمائید:« در نوروز شیطان دست بسته میشود » و یا اینکه « در نوروز اتحاد به جامعه ارزانی میشود و فرشتگان مهر الهی را از عرش به فرش میآورند». من این مطلب را از طریق حجت الاسلام دکتر رفیعی و یکی دیگر از آشنایان روحانی خود پیگیر شدم که هر دو نافی وجود روایاتی در تایید این گفته آقای مشائی شدند. خودم در کتاب میزان الحکمه و آشنای روحانی ام در نرم افزار جامع الاحادیث(که شامل عموم روایات معتبر و حتی کم اعتبار و کتاب های شریفی چون بحار الانوار است) پیگیر قضیه شدیم اما یک حتی یک روایت قریب به این مضامین نیافتیم!
به نظر می رسد در واقع آقای مشائی قصد دارد با طرح این جملات من در آوردی، عید باستانی نوروز از مکتب ایرانی خود را برابر ماه مبارک رمضان نشان دهد! در روایات ائمه اطهار شیطان در ماه مبارک رمضان دست بسته معرفی شده است، اما آقای مشائی با نسبت دادن چنین موقعیت خاصی به نوروز قصد دارد آنرا همسنگ رمضانی که خداوند آنرا مبارک قرار داده گرداند! در مورد نزول ملائکه هم اگر منظور ایشان مانند نزول ملائکه در شب قدر باشد که خداوند در قرآن آنرا مختص به شب خاصی قرار داده و آقای مشائی آنرا به تمام ایام نوروز تعمیم داده باشد، در واقع با پذیرش چنین تحلیلی باید گفت العیاذ بالله نوروز از ماه رمضان هم برتر می شود چون ماه رمضان یک شب با چنین خصوصیتی دارد و نوروز چندین روز با این خصوصیت!!
پی نوشت1: اصل سخنرانی مطلب مشائی را اینجا بخوانید
-تازگی با وبلاگ حسین قدیانی خیلی حال می کنم . یه نفره جای یه رسانه کامل کار میکنه.
روزی چند هزار تا بازدید!!
-دیدار فاطمه هاشمی با ملک عبدالله!
افاضات اخیر جناب اسفندیار خان مشائی علی الخصوص در مورد مکتب ایرانی مورد انتقاد شدید تقریبا تمامی گروه های کشور قرار گرفت. اما هر گروهی از این انتقادات هدفی را دنبال می کرد . به نظر من این ها را می توان در دو گروه اصلی تقسیم کرد:
1- برخی اشخاص و گروه هائی که در زمان فتنه اخیر واکنش مناسب را نسبت به آن قضیه از خود نشان داده بودند و اینبار نیز از سر دلسوزی و ترس از انحراف واکنش نشان می دادند . اگر آیت الله سید احمد خاتمی این چنین از تریبون نماز جمعه واکنش تند نسبت به این قضیه از خود بروز می دهد، در زمان فتنه 88 نیز آنطور که لازم بود در مقابل سران فتنه ایستادگی کرده بود . برخی دیگر همچون آیت الله مصباح یزدی ، خبرگزاری فارس ، روزنامه کیهان(منتقد قدیمی مشائی!!) نیز در این زمره قرار می گیرند .
2- اما عجیب اینجاست که در این میان برخی گروه های به اصطلاح اصلاح طلب(که در برابر یاوه گوییهای امثال سروش و گنجی سکوت اختیار کرده بودند) و یا برخی از گروه های اصولگرای مغبون در انتخابات(مانند تارنمای تابناک و اشخاصی چون علی مطهری که در برابر جریان فتنه با نهایت تسامح برخورد می کردند) بیشتر از همه فریاد وا اسلاما سر دادند! مساله افاضات جناب مشایی اگر چه مهم است اما آنچه دارد رخ می دهد این است که عده ای دارند از روی عمد آنقدر آن را بزرگ می کنند تا ما را به این باور برسانند که چرندیات اخیر این آقا آنقدر خطرناک هستند که بهتر است مسائلی چون مجازات سران فتنه ، گناه گروهای حامی یا سکوت کننده در برابر رفتار آنان ، مجازات آقازادگان فراری چون مهدی هاشمی و... را به فراموشی بسپاریم و تنها بر روی این مساله متمرکز شویم! در واقع با سعی در اثبات سفیدی ماست می خواهند نفی رو سیاهی از ذغال را نتیجه بگیرند!!
مرتبط با همین:
چک سفید امضاء به هیچ کس نداده ایم!