-انفجار توهم تاریخی سبزها در سوم خرداد+عکس
- رابطه پدر و فرزندی با ولی فقیه انحرافی است
-دستمزد ماهیانه بازیگر نقش مختار
برایم عجیب بود که خیلی ها نمی دانند کشور بحرین در روزگاری نزدیک یعنی تا سال 1350شمسی جزئی از خاک ایران بوده و همین چهل سال قبل، مردش شناسنامه ایرانی داشته اند! این شد که تصمیم گرفتم برای گذشته بحرین پرونده ای مستقل در وبلاگم تشکیل دهم تا بعدا به ارتباط آن با مسائل امروز بحرین بپردازم.
همیشه وقتی می خواستم مثالی برای یک قرارداد ننگین بزنم، از قراردادهایی مثل گلستان و ترکمن چای یاد می کردم. حتی سابقه داشته که شاهنشاهان ایرانی برای اینکه خرج سفرهای خارجی و بریز و بپاش خود را بدست بیاورند تکه ای از این سرزمین چند هزار ساله را با خردی پول عوض کرده اند. اما اینک که بیشتر در مورد جدائی بحرین از ایران (بر وزن جدائی نادر از سیمین!) تحقیق کرده ام باید بگویم این قبیل قرارداد ها در مقابل این جدائی ننگین، مدال سرفرازی می گیرند! محمد رضای پهلوی در عوض حاتم بشی این منطقه نفت خیز و ثروتمند از سرزمینمان ایران، هیچ حقی به دست نیاورد، هیچ پولی دریافت نکرد، حتی هیچ قرارداد تامین امنیتی ننوشت، هیچِ هیچ! باید گفت او در این زمینه از همه سلفِ بخشنده اش بخشنده تر بوده است!
ماجرا از تغییر سیاست استمعارگر پیر نشات میگیرد. انگلیس در آن روزها تصمیم گرفته بود در کشورهایی که مستعمره اش هستند به جای اینکه بیش از این خود را بدنام کند و برسر درگیری با ملت ها هزینه بپردازد، حکومت های وابسته و عموما غیر پادشاهی را بر سر کار بیاورد که به صورت غیر مستقیم، از طرف دولت بریتانیا به چپاول اقتصادی و سیاسی این کشورها بپردازند. کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس هم مشمول این تصمیم می شدند. از قضا بحرین هم که در آن زمان جزئی از استان بوشهر ما به حساب می آمد جزئی از همین منطقه است. کشوری ثروتمند و نفت خیز، با موقعیتی استراتژیک و اکثریت مطلق شیعی، مطمئنا برای آینده مستعمره های غیر حضوری انگلیس خطری بالقوه به شمار می آمد. از دورترین نقطه اروپا برای شاهنشاه ایران تصمیم گرفته می شود که بحرین را واگذار کند و شاه هم اطاعت امر می کند. وی در سفری که در سال 1347به هندوستان داشته در یک مصاحبه اعلام می کند :«اگر مردم بحرین خواهان پیوستن به ایران نباشند، ایران از ادعای(!) سرزمینی اش نسبت به این جزیره خلیج فارس دست خواهد کشید!» این تسلیم آشکار شاهنشاه ایران در برابر خواست اعراب و انگستان، زمینه ای را فراهم می کند که موجب شد در حدود سه سال بعد بحرین اعلام استقلال کند و در عرض کمتر از یک ساعت از این اعلام، ایران هم اعلام می کند رسما استقلال بحرین را به رسمیت می شناسد و خوش خدمتی خود را به رخ جهانیان می کشاند. هویدا نخست وزیر وقت ایران، مطلب را اینطور ساده و بی اهمیت جلوه می دهد: «بحرین دختر ایران است که شوهر کرده!» به همین سادگی!
اینکه بعضی ها درداخل تلاش می کنند به گونه ای رفتار کنند تا مورد تایید غرب و در راس آن آمریکا قرار بگیرند، این ماجرا، الگوی خوبی است تا بدانند چگونه رفتار کنند تا غربی ها احتمالا به صورت به زبانی و آن هم تلویحا از آنها تشکر کنند. پس از این ماجرا تنها کسی که در شورای امنیت سازمان ملل از این بخشش کریمانه پادشاه ایران تشکر کرد، «یوس»نماینده آمریکا در سازمان ملل بود که گفت: «ایران برای حفظ صلح و امنیت، با صعه صدر از حقوق خودش گذشت»!
اما قابل تامل این است که اگر محمد رضای پهلوی این حاتم بخشی را انجام نداده بود در این کشور مهم و ثروتمند منطقه اینک به جای اینکه به قتل عام شیعیان بپردازند، پایگاه مهمی در حمایت از آرمان های تشیع وجود داشت. به امید تحقق چنین آرزویی در امتداد قیام امروز مردم بحرین...
------------------
پی نوشت: به لطف خدا این مطلب "مجله پارسی نامه" در قسمت بالای صفحه درج شد. با تشکر از مدیریت پارسی بلاگ.