1- خیلی سخت بود! راهپیمایی بلندمدت سربازی را میگویم. آنهایی که سربازی رفتهاند خوب میدانند که سختترین قسمت کل سربازی راهپیمایی بلندمدت آن است. شوخی نیست! باید حدود 15 کیلومتر را راه بروی. ما که آن زمان یه تعداد جوان حدود 20 ساله بودیم، بعد از سه ماه تمرین در آموزشی آخرهای این راهپیمایی (که در انتهای آموزشی برگزار میشود) انصافا کم آورده بودیم و خستگی آن تا مدتی همراه ما بود.
2- میدانی 90 کیلومتر یعنی چی؟! یعنی 6 برابر راهپیمایی بلندمدت سربازی! یعنی بیش از 2 برابر مسافت دوی ماراتن (که آن سرباز بنده خدا با طی این مسافت وقتی به شهرش رسید جان سپرد!)! 90 کیلومتر فاصله دو شهر عشق است: نجف و کربلا. حداقل مسافتی که امسال 20 میلیون نفر طی کردند! (عراقیها معمولا از در خانههایشان این مسافت را پیاده میآیند مسافتهایی چند صد کیلومتری). مسیری که پر است از زنان و سالخوردهگان. این مسافت معمولا در 3 روز طی میشود یعنی روزی 30 کیلومتر! یعنی هرروز بیش از دو برابر راهپیمایی بلندمدت سربازی و نزدیک به مسافت یک دوی ماراتن!!!
3- پای معادلاتم بد جور لنگ میزند!! «پیرزنی با یک گونی از وسایل و یک دمپایی ساده روزانه بیش از 2 برابر مسافتی که یک مرد جوان ورزیده در 20 سالگیاش در راهپیمایی بلندمدت در طی یک روز راه میرود را میپیماید. حساب کنید سن پیرزن را یا میزان عشق او را یا شاید هم معجزه حسینی را!»
4- تقریبا کوچه ای نیست که امسال حداقل یک کربلایی در ایام اربعین نداشته باشد، این را می شود از پلاکاردها فهمید. یه جایی میخواندم امسال اربعین کربلا رفتن ویزا نمیخواست اما ایکاش لیاقت هم نمیخواست!
- - - -
پی نوشت: تصویر را برادرم که توفیق حضور در راهپیمایی اربعین امسال را داشته گرفته است.