کلمات و دفعات تکرار در جمع آیات قرآن مجید:
حتماً حتماً تا آخرش رو بخونید به نکتهی بسیار زیبا وجالبی میرسید.
دنیا (یکی ازنام های زندگی): 115
آخرت (نامی برای زندگی پس از این جهان): 115
ملائکه: 88
شیاطین: 88
زندگی: 145
مرگ: 145
سود: 50
زیان: 50
ملت (مردم):50
پیامبران: 50
ابلیس(پادشاه شیاطین): 11
پناه جوئی از شرّ ابلیس: 11
مصیبت: 75
شکر: 75
صدقه: 73
رضایت: 73
فریب خوردگان (گمراه شدگان): 17
مردگان (مردم مرده): 17
مسلمین: 41
جهاد : 41
طلا : 8
زندگی راحت: 8
جادو: 60
فتنه: 60
زکات: 32
برکت: 32
ذهن : 49
نور: 49
زبان: 25
موعظه (گفتار، اندرز): 25
آرزو: 8
ترس: 8
آشکارا سخن گفتن (سخنرانی): 18
تبلیغ کردن: 18
سختی: 114
صبر: 114
محمد (صلوات الله علیه): 4
شریعت (آموزه های حضرت محمد (ص): 4
مرد: 24
زن: 24
و نیز جالب خواهد بود به دفعاتی که کلمات زیر در قرآن ظاهر شده اند نگاهی داشته باشیم:
نماز: 5
ماه: 12
روز: 365
دریا : 32 ، زمین (خشکی): 13
دریا + خشکی 45= 32+13
دریا =71/11%=45/(32)
خشکی =28/89% =45/(13)
100% = دریا 71/11% + خشکی28/89%
دانش بشری به تازگی اثبات نموده که آب 71/111% و خشکی 28/889% از کره زمین را فراگرفته است.
به نقل از جهان، جناب شیخ رجبعلی خیاط ذکر « یا خَیرَحَبیبٍ و مَحبوبٍ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ و آلِه» را بعد از دیدن نامحرم موثر و کارساز می دانستند و بارها این ذکر را به اطرافیان توصیه می کردند تا از وسوسه شیطان در امان باشند، می گفتند:
«چشمت به نامحرم می افتد، اگر خوشت نیاید که مریضی! پس اگر خوشت آمد فورا چشمت را ببند و سرت را پایین بینداز و بگو: یا خیر حبیب... ؛ یعنی خدایا من تو را می خواهم، اینها چیه، این ها دوست داشتنی نیستند ، هر چه نپاید، دلبستگی نشاید...»
امام خامنه ای :
در زیارتی از زیارتهای امام حسین (ع) که در روز اربعین خوانده میشود، جمله ای بسیار پرمعنا وجود دارد و آن، این است
"و بَذَلَ مُهجَتَهُ فیک لِیَسْتَنقِذَ عِبادَکَ مِنْ الجَهالَة".
فلسفه فداکاری حسین بن علی (ع) در این جمله گنجانده شده است.
زایر به خدای متعال عرض میکند که این بنده تو، این حسین تو
خون خود را نثار کرد تا مردم را از جهالت نجات بدهد
"و حیْرةُ الضَّلالَةِ"،
مردم را از سرگردانی و حیرتی که در گمراهی است، نجات بدهد...
آن کسی میتواند بشر را نجات بدهد، که دارای گذشت باشد، بتواند ایثار کند و از شهوات بگذرد، از منیت و خودپرستی و خودخواهی و حرص و هوی و حسد و بخل و بقیه گرفتاری هایی که معمولا انسان دارد، بیرون بیاید تا بتواند شمعی فرا راه بشر روشن کند.
بشر، دستخوش اغوا و خدعه شیطانها قرار میگیرد. باید به بشر کمک کرد، باید به بندگان خدا مدد رساند تا بتوانند خود را از جهالت نجات بدهند و از سرگردانی و گمراهی خلاص بشوند. چه کسی میتواند این دست نجات را به سوی بشریت دراز کند؟
آن کسانی که چسبیده به مطامع و هوس ها و شهوات باشند، نمیتوانند. چون خودشان گمراهند. آن کسانی که اسیر خودخواهیها و منیت ها باشند، نمیتوانند بشر را نجات بدهند. باید کسی پیدا بشود و خودشان را نجات بدهد یا لطف خدا به سراغ آنها بیاید تا اراده آنها قوی بشود و بتوانند خودشان را رها کنند.
«ساکتین» عنوانیست تاریخی برای اشخاص تاثیر گذاری که باید لب به سخن می گشودند، لکن به دلایلی همچون دلبستگی به دنیا، ترس و مشتبه شدن امر بر خودشان، سکوت اختیار کردند. یکی از زمان هایی که این سکوت، نقش تاثیر گذاری در وقایع مربوط به آن داشته است، مربوط میشود به وقایعی که منجر به حادثه عاشورا گردید. در اینجا سعی داریم به بررسی اجمالی نقش این افراد در واقعه عظیم عاشورا بپردازیم:
امام حسین(ع) مقصد قیام خود را «کوفه» برگزید زیرا که سیل نامه های کوفیان (اعم از خواص و عوام) ایشان را به این شهر بزرگ فرا می خواند. زمانی که فرستاده ویژه ی حضرت (مسلم ابن عقیل) به شهر کوفه رسید، در عرض تنها چند روز، علاوه بر بزرگان، در حدود هجده هزار نفر با آن حضرت بیعت نموده و حمایت خود را از قیام امامشان ابراز نمودند. جمعیتی که اگر تنها ثلث آن بر پیمان خود باقی می ماند، می توانست با غلبه بر سپاه عمر ابن سعد، حکومتی اسلامی به رهبری نواده پیامبر را شکل دهد.
اما با ظهور فتنه آن زمان که توسط شخصیتی مکار و حیله گر به نام «ابن زیاد» ترتیب داده شده بود، به یکباره همگی دعوت کنندگان، دست از امامشان شسته و در جبهه مقابل حضرت قرار گرفتند. در این میان نقش خواص و سکوتشان در گمراهی عوام بیش از هر چیز دیگری به چشم می آید. اگر خواص مورد اعتماد مردم به جای سکوت کردن، رفتار دیگری در پیش می گرفتند، مطمئنا حادثه عاشورا به گونه ای دیگر رقم می خورد.
از جمله ساکتین موثر در آن دوران، «سلیمان صرد خزائی» ، از بزرگرترین فقیهان آن دوران و از یاران علی(ع) بود. وی که از بزرگترین و مهم ترین دعوت کنندگان امام حسین(ع) برای قیام بود، زمانی که فرستاده ویژه و پسر عموی امام، یعنی جناب مسلم ان عقیل، ابن زیاد را در دارالاماره کوفه محاصره کرده بود و چیزی به زانو در آمدن ابن زیاد ملعون نمانده بود، سلیمان حاضر نشد نائب امام را مورد تایید قرار دهد و اعلام کرد تنها از خود امام حمایت خواهد کرد! این بی بصیرتی وی از سوی ابن زیاد مورد بهره برداری حد اکثری قرار گرفت و در میان مردم چنین القا کرد که اگر این حرکت به حق است پس چرا از سوی سلمان صرد خزائی که از خود از بزرگترین دعوت کنندگان حسین ابن علی(ع) است مورد حمایت قرار نگرفت؟! عدم حضور وی در صحرای کربلا نیز، موجبات ابهامات عوام مردد را بیش از پیش فراهم نمود.
از دیگر ساکتین موثر در آن فتنه، «شریح قاضی» بود. وی که در زمان امیر المومنین(ع) سمت قاضی القضاتی را بر عهده داشت و در میان مردم به عدالت شهره بود، به واسطه حب دنیا، و با وعده زر و املاک، به همکاری با ابن زیاد پرداخت. کافی بود در جریان دستگیری «هانی ابن عروه» و شکنجه وی به دست ابن زیاد، او واقعیت را به زبان می آورد تا قبیله ی هانی، کاخ ابن زیاد را با خاک یکسان نمایند. وی در مدت کوتاهی پس از این حادثه رذالت را به جایی رساند که از جمله فتوا دهندگان بر علیه قیام ابا عبدالله گردید و حکم جواز خون ریخن سالار شهیدان به علت خروج بر خلیفه عادل را صادر کرد!
ماجرای ساکتین واقعه کربلا به همین ها ختم نمی شود. به گواهی تاریخ، هنگامی که حسین(ع) در مسلخ بود یک عده روی یک تپه نزدیک قتلگاه دست به دعا برداشته بودند که خدایا حسین را یاری کن! یک عده داشتند نماز جماعت می خواندند!! امام حسین هم می گفت: «هل من ناصر ینصرنی». ولی دست به سلاح نبردند، یعنی با سکوت خود در قتل حسین شریک شدند !(مراجعه شود به کتاب حیات فکری و سیاسی امامان شیعه)
پس از این واقعه جان سوز نیز ماجرای ساکتین ادامه یافت! در زیارت عاشورا از جمله افرادی که مورد لعن قرار می گیرند، ساکتین پس از این واقعه هستند. بخشی از متن این زیارت نامه، به لعن نمودن موثران در این حادثه اختصاص دارد. در این بخش آمده است : «وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ»(خداند گروهی را که این حادثه را شنیدند و به آن رضایت دادند لعنت نماید). با توجه به اینکه در جملات قبلی این زیارت نامه، همراهین بر این حادثه و دیگران مورد لعن قرار گرفته اند به روشنی مشخص می گردد که منظور از رضایت دهندگان بر این حادثه، کسانی هستند که با وجود مطلع شدن از این واقعه، دست به اقدام عملی نزدند و با سکوت خود عملا به آنچه رخ داده بود رضایت دادند! پس شاید بتوان گفت، ترجمه روان تر این فراز از زیارت عاشورا همان «مرگ بر ساکتین» می شود!
در این بین، چه در دوران های پیش از قیام عاشورا و چه پس از آن، همواره این قبیل افراد (ساکتین) تاثیر گذاری خود را در حوادث تاریخی داشته اند. از مهمترین بسترهای متاخر بروز چنین نوع عملکردهایی در دوران ما، مسائل مربوط به فتنه انتخابات88 بود، که در آن نیز برخی افراد تاثیرگذار، که از جمله خواص و بزرگان جامعه بودند ، بی بصیرتی های خواص زمان امام حسین(ع) را تکرار کردند و آنان که صدای ولایت مداریشان گوش فلک را کر کرده بود، مولای خود را در میانه حوادث تنها گذاردند و دعوت وی را برای روشنگری اذهان عمومی نادیده گرفته و حتی برخی به همراهی مستقیم با فتنه گران پرداختند. اما در این بین آنچه مانع از تحقق اهداف دشمن گردید، مردم بودند که به مانند کوفیان عمل نکردند و نگذاشتند در نظامی که ماحصل خون امام حسین(ع) و اصحابش است، کربلا و عاشورایی دیگر تکرار شود و لذا ولی شان را تنها نگذاشته و با بصیرت خود مانع از تحقق اهداف پلید دشمنان به دست ساکتین فتنه گردیدند.
سمِ الله الرّحمنِ الرّحیمِ
.
... و قالوا لا تنفروا فی الحرّ
قُل نارُ جهنّم اشدّ حرّاً (توبه 81 )
... و گفتند توی گرما (برای جهاد) بیرون نروید.
بگو؛ گرمای آتش جهنّم سختتر است.
.
و گفتند؛ این روزهای گرمِ بلندِ تابستان و روزه؟
بگو: ...
و مگر نه این این است که روزه تمرین تقواست؟!
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ
کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ
لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ