انا لله و انا الیه راجعون
ده سال گذشت !
امروز ییهو یاد این جمله افتادم: «هَپتِ ،هپتِ ،هپتاد و هپت» . یادش به خیر فَ فَ و ...! باورت میشه ده سال گذشت ؟! اصلاً باورم نمی شد ، انگارهمین دیروز بود که دهن همه ی بچه ها افتاده بود : «هَپتِ ،هپتِ ،هپتاد وهپت»
می دونی ! ده سال یعنی یه قسمت عمده از زندگی آدم ! به چی گذشت ؟ اصلا کی گذشت که من نفهمیدم ؟!!
با خودم فکر کردم تو این ده سال چی کارا کردم؟ گُلِ زندگی من بوده دیگه ! نوجوانی و اوایل جوانی .
این ده سال گذشت و بقیه اش هم می گذره . گریزی از اون نیست ، در هر صورت می گذره ، مهم اینه که چطور بگذره !
زندگی خیلی از ما یه جورایی مثل این سریال تکراریه ! با هم ببینیم (اِ ببخشید بخونیم ) :
سکانس اول(7/7/77) :
هَپتِ ،هپتِ ،هپتاد وهپت
سکانس دوم(7/7/87) :
هَپتِ ،هپتِ ،هشتاد وهپت ! آی خدا ده سال گذشت ! اگه می شد ده سال برگردم عقب اونوقت می تونستم همه چیز رو عوض کنم ! یه کاری می کردم که ....
سکانس سوم(7/7/97) :
هَپتِ ،هپتِ ،نود و هپت ! آی خدا ده سال گذشت ! اگه می شد ده سال برگردم عقب اونوقت می تونستم همه چیز رو عوض کنم ! یه کاری می کردم که ....
.
.
.
«امروز همان دیروز فرداست !»
پی نوشت :
سوره مومنون آیات 112 تا 115
قَالَ کَمْ لَبِثْتُمْ فِی الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِینَ ((خداوند) مىگوید: «چند سال در روى زمین توقّف کردید؟»)
قَالُوا لَبِثْنَا یَوْمًا أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ فَاسْأَلْ الْعَادِّینَ (در پاسخ) مىگویند: «تنها به اندازه یک روز، یا قسمتى از یک روز! از آنها که مىتوانند بشمارند بپرس!»
قَالَ إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا قَلِیلًا لَّوْ أَنَّکُمْ کُنتُمْ تَعْلَمُونَ مىگوید: «(آرى،) شما مقدار کمى توقّف نمودید اگر مىدانستید!»
أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثًا وَأَنَّکُمْ إِلَیْنَا لَا تُرْجَعُونَ آیا گمان کردید شما را بیهوده آفریدهایم، و بسوى ما باز نمىگردید؟
بدون شرح!!!!
طبقه بندی: دل نوشته