سفارش تبلیغ
صبا ویژن

                          


مصاحبه اخیر  آقای رفسنجانی با تار نمای«دیپلماسی ایرانی» متعلق به صادق خرازی را نمیتوان یک مصاحبه برای واشکافی تاریخ دانست. آنچه در واقع اتفاق افتاده برخورد گزینشی، تحلیل شخصی و حتی تحریف تاریخ برای القاء کردن این تحلیل است که کشور برای برون رفت از هر مشکل چاره ای جز اجرای منویات آقای رفسنجانی ندارد! آنچه در ادامه آمده جستاری در محور های اصلی بخش اول این مصاحبه است:

اگر من نبودم...

هاشمی رفسنجانی با سعی در روشن و منور نشان دادن تمام زوایای دوران ریاست جمهوری خودش و تاریک نمایی تمام دوران اخیر، همه موفقیت ها را به نام شخص خودش به ثبت برساند! آقای رفسنجانی حتی حاضر نیست آنچه را می خواهد موفقیت نشان دهد، به گروه یا دستگاه دیپلماسی کشور نسبت دهد و می خواهد همه چیز را به نام خودش تمام کند.به این جملات مصاحبه دقت فرمائید:« در این طرف شوروی خیلی به ایران نزدیک شده بود که مواضع و صحبت‌های گورباچف در اسناد هست. در سفری که به آنجا رفتم، تغییرات اساسی پیش آمد. به چین هم رفتیم که این‌گونه شد.»« چند سال پیش من در سفر به عربستان و دیدار با ملک عبدالله...»« البته تا آن مقدار که من ملایمت می‌کردم، آنها(آمریکائیها) جلو می‌آمدند. »«ایشان سوار ماشین من شد»«از زمان دولت ما شروع شد.»... .

با رفتن امام ،مشکل اصلی برطرف شد!

به این نکته از این مصاحبه دقت فرمائید: «جنگ تمام شده و امام هم رحلت کرده بودند. از روزی که قرار شد نامزد ریاست جمهوری شوم و تا زمانی که انتخاب شدم، خاطرات خوبی دارم. می‌بینم مسابقه بود که سران کشورها به ایران بیایند. فضای واقعاً مطلوبی شده بود. همه تابوها شکسته و همه راهها باز شده بود. خیلی راحت می‌توانستیم اعتبار و تکنولوژی بگیریم. مسیر هموار شده بود.» این جملات اتفاقی مطرح نشده اند! وقتی آقای هاشمی می گوید همه تابوها شکسته و همه راه ها باز شده بود مشخصا در چند جمله قبل به تشریح این به اصطلاح تابوها و موانع پرداخته است،یعنی:حضورامام(ره) و جنگ تحمیلی! آنچه این خاطرات خوش را برای رفسنجانی رقم می زند!

تحت فشار امام با آمریکا بد برخورد کردیم!

آقای هاشمی در جایی از پاسخ سوال اول،در باره برخورد با آمریکایی که امام (ره) آن را شیطان بزرگ نامید می گوید:«اگر با آمریکا مثل اروپا رفتار می کردیم،مشکلات کمتری برای ما پیش می آمد!». وی سپس به تطهیر ضمنی رفتار آمریکایی ها در آن دوران می پردازد و می گوید:«حرف هایی میزدند که نشان از تغییر مواضع آنها و نرم شدن سیاست های خشن در خیلی از زمینه هاداشت». بیان این جملات درباره سالهایی که امریکایی ها در اوج خصومت با ایران اسلامی بودند (از جمله این خصومت ها میتوان به ساقط کردن هواپیمای مسافر بری جمهوری اسلامی در سال پایانی جنگ، حمله به اسکله های نفتی ایران، شرکت در جنگ نفت کش ها بر علیه ایران، حمایت کامل نظامی از عراق...)نشان از چیست؟!سپس ایشان در توجیه رفتار خصمانه ایران(!!!) که به نوعی خود را همه کاره آن دوران می داند،میگوید: «ما در ایران کمی تلخ جواب می دادیم که تابع سیاست رهبری بودیم. ایشان موافق نبودند!» آیا منظور آقای رفسنجانی از این جملات جز این است که ایشان سعی در تلطیف این فضا داشته و روحیه تلخ و خشن امام مانع از این رفتار می شده است؟! ایشان در جای دیگری از این مصاحبه راهکار عملی خود را برای دوران حاضر مطرح می کند: «من فکر می‌کنم الان کاملاً می‌توان در شرایط مساوی و با رعایت احترام متقابل با آمریکا مذاکره کرد.» آقای هاشمی توضیح نمی دهد که چگونه در فضایی که آمریکایی ها هر روزبر شدت تحریم ها و دیگر اقدامات خصمانه شان بر علیه ایران اسلامی می افزایند، چگونه می توان به «شرایط مساوی و رعایت احترام متقابل» مورد نظر ایشان رسید؟!
هاشمی

 

یاد آوری خاطرات خوش با جلاد مردم بحرین

جالب است که در روزهایی که دستگاه دیپلماسی کشور و عموم جامعه اسلامی، به دلیل کشتار مردم مظلوم بحرین در نفرت عمیقی از کشور پادشاهی عربستان به سر می برد، آقای رفسنجانی در گوشه و کنار، به یاد آوری خاطرات خوش خود با جلاد مردم بحرین میپردازد! هاشمی که سعی دارد هر اقدام مثبت در روابط خارجی ایران را به نام خود بزند، شروع و تمام اقدامات بعدی در مورد رابطه با عربستان را به نوعی به خود وابسته می کند. وی بدون اشاره به اینکه جایگاهش در دستگاه دیپلماسی کنونی کشور چیست، حتی دیگران را متهم به تلاش برای تخریب این دستاورد ها می کنند و می گوید :«آقایان برای کم رنگ کردن آثار سفر به عربستان و مذاکراتم با مسوولان آن کشور، حاضرند روابط خارجه را تا این حد مخدوش جلوه دهند»

 

تهمت به دیگران با خیال راحت و برای بزرگ کردن خود

آقای رفسنجانی که عملا دستگاه قضا اثبات کرده در قضایای مربوط به او و خواندانش نرمش خاصی دارد و در مقابل،در برابر هر گونه مساله کوچکی بر علیه این خاندان سریعا واکنش نشان می دهد (به عنوان نمونه می توان به رفت و آمد های راحت فائزه هاشمی به داخل و خارج کشور و در مقابل حکم سنگین کاوه اشتهاردی برای چاپ نامه دانشجویان بر علیه مهدی هاشمی اشاره کرد)، با خیال راحت به بیان مطالب کذب درباره دیگران می پردازد. آقای رفسنجانی، منوچهر متکی را متهم می کند که برای تخریب وی عربستانی ها را متهم به بازرسی بدنی آیت الله ری شهری کرده است! مطلبی که بلافاصله از سوی رئیس سابق دستگاه دیپلماسی کشور تکذیب شد. در جای دیگر وی، دکتر احمدی نژاد را به گرفتن عکس یادگاری با بوش و شارون(!!) متهم می کند که با یک جستجوی ساده اینترنتی می توان به کذب بودن این ادعا پی برد.

 

در پایان آنچه جلب توجه می کند، چند بخشی کردن این مصاحبه و فاصله انداختن بین چاپ قسمت های مختلف این مصاحبه است. امری که به نظر میرسد با هدف سنجش واکنش افکار عمومی به این سخنان، جهت تنظیم کردن غلظت بخش های دیگر صورت می گیرد! دورنمای اول مصاحبه در مورد آقای منتظری و مسائل دیگر مطرح شده، نشان از جنجالی تر بودن قسمت های دیگر این مصاحبه دارد. مطلب جالب دیگر در این رابطه، ذوق زدگی رسانه های بیگانه، خصوصا آمریکا و انگلیس (مانند صدای آمریکا و بی بی سی) از این صحبت ها، خصوصا بخش مربوط به رابطه با آمریکا می باشد، امری که به نظر نمی رسد مورد رنجش آقای رفسنجانی باشد! 






نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 90 تیر 22 توسط حق جو