سفارش تبلیغ
صبا ویژن

                          


این بر چسبهای کوچک مانند ورد جادوگردان می‌ماند، کافی است به لباسی نصب شود آن وقت آن لباس ساده نخواستنی تبدیل می‌شود به یک مارک گران قیمت که همه طالب آن هستند. محله پاچنار حجره هایی دارد پر از این برچسبهای جادویی.

 

به گزارش خبرنگار مهر، روایت شلوارهایی که در حمام های قدیمی سنگ شور و با برچسب های تقلبی تبدیل به یکی از مارک های معروف می شوند داستانی تکراری است. برای آن که به معدن برچسب های تقلبی برند های معروف برسم از سبزه میدان وارد بازار می شوم، جایی خوانده ام که مغازه های مارک فروشی در راسته کیلویی هاست.


از ابتدا که به بازار نگاه کنی جمعیت به سیلابی می ماند که برای رسیدن به انتهای بازار باید خود را در میان سیل جمعیت بیندازی و بروی تا برسی به انتها . از کنار حجره ای که لباس احرام و سجاده چینی ارزان می فروشد، می گذرم و می رسم به یکی از مغازه های لباس فروشی . سراغ راسته کیلویی ها را می گیرم . می گویم همانجا که مارک می فروشند . نشانی را می دهد. به انتها نرسیده دوباره سراغ آدرسم را می گیرم اما خبری از مارک فروشی ها نیست.


در پیچ و خم بازار، سرگردان و حیرانم. می رسم به راسته کیلویی ها. به دنبال حجره های مارک فروشی ام. اما اینجا تنها پارچه های چادری چینی و ژاپنی دارد. کمی جلوتر مغازه های جین فروشی است. خوشحال می شوم که نشانی از مارک ها پیدا کرده ام . شلوارهای این مغازه های قیمت هایشان از مغازه های بیرون ارزان تر است. اما کسی این جا تک فروشی ندارد. تک مغازه هایی که تک فروشی دارند، قیمت هایشان مشابه بیرون است.

از میان نیم کوچه های بازار از این راسته به آن راسته می روم. اما خبری از مغازه های مارک فروشی نیست. تیمچه حاج الدوله را نشان می کنم که راه تکراری نیایم. اما میان آدرس پرسیدن ها دوباره به راهروی اصلی بازار می رسم. کمی پایین تر دو سه مارک فروشی خلوت است. دکمه ومارک های کاغذی. سراغ راسته کیلویی ها و مغازه های مارک فروشی را می گیرم که می گوید: باید بروی پاچنار. این راسته هیچ وقت پاتوق مارک فروش ها نبوده است.


برای رسیدن به پاچنار نیاز به تغییر مسیر نیست. همان راسته را که تا انتها برویم به راهروی سمت راست بپیچیم، آن وقت اولین مغازه های مارک فروشی نمایان است.

تمام قفسه های مغازه پر شده از مارک های چرمی و کاغذی "دی اند جی"،"دیزل"،"ادیداس" و... . فروشنده مرد جوانی است . یک مارک کاغذی "لیوایز" یا "تامی" ده تومان است. جنس مارک های کاغذی که بهتر شود می شود 25 تا 30 تومان . البته مارک های 30 تا 40 تومانی هم داریم که بستگی به جنس و تراکم کار دارد. اینها را مرد فروشنده می گوید.

بسته های مارک ها 100 تا 5 هزار تایی است و مارکهای چرم و آنها که مرغوب ترند تا 300 هم قیمت دارند. این جا تمام ریزه کاری ها برای تبدیل شدن یک لباس به مارک اصلی وجود دارد. از دکمه و نوار های حاشیه ای و... گرفته تا کارگاهی که آرم ها را بر روی لباس ها داغ می کند.


قیمت دکمه ها نیز از 120 تومان است تا 180 تومان . فروشنده دیگر دارد با تلفن حرف می زند و ازمخاطب پشت خط می پرسد: سنگ شور 5 سانت هم انجام می دهی . حدس می زنم آن سوی سیم باید مرحله دیگری برای مارک شدن یک شلوار معمولی در جریان باشد.


می پرسم راست است که در حمام های قدیمی شلوارهای ایرانی سنگ شور می شوند و به عنوان جنس ترک می آیند در فروشگاه های معروف؟ پاسخم منفی است. می گوید ما تنها مارک می فروشیم از این مدل کارها اطلاعی نداریم .

فروشگاه بعدی اما آدرس محله ای که در آن شلوارها را سنگ شور و مارک های قلابی را آویزانشان می کنند، می دهد . می گوید گزارش ننویسید نان ما آجر شود. خودش اما پاسخ خودش را می دهد . ما سالهاست این جا مغازه داریم و کسی به کارمان کاری ندارد. می گوید: محله "مطهری" در چهار دانگه محل سنگ شور شدن شلوارها است و این که حمام های قدیمی بلااستفاده پایتخت، محل دگردیسی جین های ایرانی به ترک است، افسانه است.

کمی جلوتر مقابل بازار توتون چی ها کارگاهی است که چاپ انواع مارک های PVC را انجام می دهد . مقابل کارگاه، مغازه کوچکی است. می پرسم این مارک ها از کجا می آید؟ می گوید همه ما واسطه ایم . سفارش می دهیم با واسطه برایمان مارک می آورند اما جلوتر دو مغازه عمده فروش های اصلی هستند و آنها بی واسطه مارک توزیع می کنند.

به جای عمده فروش ها می روم. به یکی از مغازهای پر مشتری . مرد فروشنده می گوید: تمام مارک ها از چین می آید.
ادامه می دهد: چند سال پیش تمام مارک ها در کارخانه ای در اطراف تهران تولید می شد اما از وقتی مارک های چینی وارد بازار شد و این مارک ها به ده تومان هم رسید دیگر برای تولیدی ایرانی صرف نکرد و در رقابت با چینی ها کم آورد و حالا همان کارخانه، واسطه ای است که مارک های خارجی را از چین برای‌مان می آورد.

او برایم توضیح می دهد: گرانی و ارزانی مارک ها ربطی به نوع مارک ندارد. این جا دیزل و نایک فرقی ندارد. همه یک قیمت است. آن چه سبب تمایز مارک های 10 تومانی با 300 تومانی است جنس، تراکم و کیفیت مارکها است. مارک هایی که لیزر کاری شده و یا سه بعدی است، گران تر است. دکمه های سه بعدی هم همین طور.

می پرسم مارک های لیزری چه نوع مارک هایی هستند و تکه چرم سفیدی نشانم می دهد که یکی از برندهای معروف روی آن کنده کاری شده، می گوید: این کنده کاری ها توسط لیزر انجام شده است. داخل این مغازه ها پر مشتری کسی نگرانی کپی رایت و کمک به تقلبی کردن کالا ها و ... را ندارد. پیچ راهرو را که رد کنی و از کنار یکی از قدیمی ترین شیرینی فروشی های بازار که بگذری درب خروج پیداست.

از این راهرو که بیرون می آیی دیگر سخت می توان به ویترین های پر مارک اعتماد کرد. به عدد و رقم هایی که به بهانه کیفیت از مشتری می گیرند.

خرج تبدیل شدن یک لباس بی مارک به یکی از برندهای معروف 300 تومان است و حالا بوتیک داران، این مارک ها را چقدر با مشتری های عاشق مارک حساب می کنند، به محل مغازه و نوع مشتری ها بستگی دارد






نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91 خرداد 30 توسط حق جو



«اعلام مواضع صریح و شفاف و مرزبندی دقیق با فتنه‌گران» یکی از توصیه‌ها و تذکرات جدی و همیشگی رهبر معظم انقلاب به خواص و علما در جریان فتنه سال 88 بود و ایشان با اشاره به جایگاه تاثیرگذار خواص بر افکار عمومی، همواره نسبت به این موضوع توجه ویژه داشتند و در سخنان خود بارها خواستار حضور خواص در عرصه مقابله با فتنه شدند.

با این حال، متاسفانه برخی از خواص به این توصیه حکیمانه رهبر انقلاب گوش نکردند و با سکوت و یا سخنان چند پهلوی خود، زمینه را برای طولانی شدن فتنه فراهم کردند تا نهایتا مردم و عامه جامعه به میدان آمدند و در حماسه 9 دی، آتش فتنه را خاموش کردند.

در این میان برخی از وابستگان فتنه و رسانه‌های نزدیک به این جریان تلاش کردند تا مراجع و بزرگان حوزه را همراه با ساختارشکنان جلوه دهند و با سانسور و تحریف سخنان آنان، دست به بهره‌برداری سیاسی به نفع آشوبگران بزنند؛ مساله‌ای که به طور ویژه درباره حضرت آیت‌الله جوادی آملی صورت گرفت و تبلیغات زیادی در این زمینه برای تحریف سخنان ایشان صورت گرفت.

با این حال، آیت‌الله جوادی آملی با بصیرت انقلابی خود همه این ترفندها را نقش بر آب کرد. به عنوان مثال، ایشان در تاریخ 28 خرداد 88 یعنی یک روز قبل از خطبه‌های تاریخی رهبر انقلاب در نماز جمعه، در دیدار با جمعی از اعضای انجمن اسلامی دانشگاه تهران به طور جدی به حمایت از مواضع حضرت آیت‌الله خامنه‌ای پرداخت و خواستار احترام به قانون و رای مردم از سوی همه گروه‌های سیاسی شد.

در سال‌روز سخنرانی آیت‌الله جوادی آملی متن کامل سخنان این استاد برجسته حوزه علمیه قم به همراه فایل صوتی آن در ادامه می‌آید:

آیت الله جوادی آملی

اقسام اختلاف و راه‌حل مقابله با آن

بنده هم متقابلا مقدم شما خوهران گرامی و برادران ارجمند را گرامی می‌دارم و گزارش جامعی که ارائه فرمودید در اطلاع‌رسانی سهم به سزایی داشت، امیداوریم خدای سبحان دل‌های همه ما را هم به معرفت صائب و عمل صالح هدایت کند.

من چند نکته‌ای را در این محفل به عرضتان برسانم تا به اندازه‌ای روشن شود که وظیفه ما چیست.

اختلاف سه قسم است؛ یک اختلاف قبل از علم است که نظریه‌پردازها، انظار و آرای علمی خود را طرح می‌کنند تا آنچه که حق است، روشن شود. این یک اختلاف محمود و ممدوحی است، مثل اختلاف دو کفه ترازو در برابر شاهین برای حفظ عدالت. اگر در یک کفه‌ای وزن بگذارند و در کفه‌ای دیگر موزون بگذارند، یعنی یک طرف سنگ بگذارند، یک طرف نان، اینها هماهنگ نباشند، همیشه این دو کفه با هم اختلاف دارند و این یک اختلاف مقدسی هم است، برای اینکه اگر وزن سنگین‌تر باشد می‌گوید من به همراه تو نمی‌آیم و اگر موزون سنگین‌تر باشد به وزن می‌گوید من به همراه تو نمی‌آیم،اگر هماهنگ بودیم و هم‌سان و همتا بودیم، بالا می رویم باهم، پایین می‌‏آییم باهم.

این اختلاف دو کفه ترازو یک اختلاف مقدسی است برای برقراری عدل، مثل اختلاف یک نظریه‌پرداز با ناقد آن نظریه که هر دو در صدد رسیدن به یک نظریه علمی هستند. این قسم اول اختلاف است.

قسم دوم اختلاف در اثر اطلاع رسانی‏ها یا برداشت‌های ناصواب یا مقدمات و موخرات و نتایج ناصواب است که با گفتگو و گفتمان و نزدیک شدن و جلسه تشکیل دادن و تفاهم کاملا قابل حل است.

اما قسم سوم اختلاف، به عنوان عذاب الهی است. آن اختلاف دیگر با تفاهم حل نمی‌شود. ذات اقدس اله در سوره مبارکه مائده دوبار دو مطلب و در سوره مبارکه انعام یک مطلب جامعی را بیان می‌کند، در سوره مبارکه مائده فرمود یهودی‌ها در اثر بدرفتاری، بینشان عذاب اختلاف را ایجاد کردم  " و ألقَینا بَیَنهُمُ العَداَوةَ وَالبَغضَاء اِلى یَوم القِیامَة"(سوره? مائده، آیه? 64) و مسیحی‏هایی که طرفدار مسیحیت ناب عیسوی نبودند، من بین اینها عذاب و اختلاف ایجاد کردم "فَأَغْرَیْنا بَیْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى‏ یَوْمِ الْقِیامَةِ" (سوره? مائده، آیه? 14) درباره یک عده اغرینا است، درباره عده‌ای دیگر القینا است و هر دو در سوره مبارکه مائده است. فرمود: این ملتی که حق را نپذیرفت، من اینها را به جان هم انداختم. 

در سوره مبارکه انعام به عنوان یک اصلی جامع بیان کرد که اختصاصی به یهودی و مسیحی و زرتشتی و اینها ندارد. فرمود: "هُوَ الْقَادِرُ عَلَى أَن یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذَابًا مِّن فَوْقِکُمْ أَوْ مِن تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعًا وَیُذِیقَ بَعْضَکُم بَأْسَ بَعْضٍ" ( سوره انعام آیه 65) او قادر است در اثر بد رفتاری شما، عذابی از بالا به عنوان صاعقه، از پایین به عنوان زمین لرزه و یا عذاب اختلاف بین شما القا کند که به جان هم بیفتید " أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعًا وَیُذِیقَ بَعْضَکُم بَأْسَ بَعْضٍ"

بنابر این ما سه اختلاف داریم، یک اختلاف محمود و ممدوح و مقدس که اختلاف نظریه‌پردازها و ناقدان آن است، یک کسی یک کتابی نوشته یا کارگردانی کرده یا یک نظریه‌ای ارائه کرده، یک عده نقد دارند؛ این یک کار خوبی است تا روشن شود.یک سلسله اختلافات هم سیاسی – اجتماعی است که با گله شروع می‌شود و با قهر ختم می‌شود. این با تفاهم و گفتگو کاملا قابل حل است.یک سری اختلاف‌ها هم بر اثر بدرفتاری و عذاب الهی است.

آن اختلاف‌های علمی را از مجرای علمی باید حل کرد، آن اختلافات اجتماعی را از راه عاطفه باید حل کرد، این اختلاف تقدیر را با ناله و ضجه و اصلاح بین خود و خدا و به کجا ما بدراهه رفتیم، بی‌راه رفتیم، راه کسی رابستیم راه خودمان را نرفتیم یا بی راهه رفتیم یا راه کسی را بستیم، خودمان را اصلاح کنیم.

هیچ مسلمانی حاضر نیست مال و ماشین مردم را بسوزاند، این حتما بیگانه است

این اصل اول که سه مطلب را به همراه داشت. اصل دوم آن است که این فرمایشات شما که مربوط به رنج دیدن دانشجویان در خوابگاه است، ما شنیدیم و کاملا منتقل کردیم و آنها هم متوجه شدند، اما ما باید بدانیم که وقتی کسی حرفی دارد، بیگانه در کار او دخالت نکند این فقط در بهشت است، در بهشت آدم یکسان و خالص است. اما اینجا همان‌هایی که بیگانه بودند؛  هیچ مسلمانی، نه طرفدار این آقا و نه طرفدار آن آقا، هرگز حاضر نیست که به خانه کسی آسیب برساند و مال  کسی را بسوزاند، ماشین کسی را بسوزاند، این حتما بیگانه است. ما بخواهیم یک جایی داشته باشیم و حرفی داشته باشیم که اینها نباشند، این کار بسیار خوب است ولی اینها خواه و ناخواه خودشان را در این جمع داخل می‌کنند.

یک وقت است که انقلاب است، نظیر رهبری امام اینها را شستشو می‌کند، آن روزها ممکن بود چهارتا جوان حزب اللهی به سینما  آسیب برسانند، اما هرگز سعی نمی‌کردند که به مال و ماشین مردم آسیب برسانند، بلکه سعی می‌کردند که هرگز آسیب نرسانند. آنکه " لاتبق ی و لاتذر" ( سوره مدثر آیه 28) بود و به همه آسیب می‏رساند، آن دیگر خط امام نبود. اما انقلاب امام، همه را شستشو کرد و مشخص شد که آنها چه کسی هستند و ملت کیست.خواه و ناخواه ما این دشواری و مشکل را در جامعه احساس می‏کنیم. این هم یک مطلب.

نامه‏ای هم که این آقایان برای مسئول دستگاه قضایی نوشتند، که امروز من در بعضی از روزنامه‌ها خواندم. آنها هم اقدام می‏کنند. این عزیزانی که فعلا در منزل‏هایشان نیستند، ان‏شاءالله به منزل‏هایشان برگردند. برای اینکه اینها نامه نوشتند برای مسئول دستگاه قضایی، او هم انشاءالله اقدام می‌کند.  همان‌طوری که امروز باز من در بعضی از روزنامه‌ها دیدیم که جناب آقای موسوی و همراهانشان از اغتشاش‏گران کاملا تبری کردند، این هم که شده است.

مقام معظم رهبری  دیگر از این دوستانه‌تر و مهربانانه‌تر می‌توانست رفتار کند؟!

مقام معظم رهبری هم سه چهار تا کار کردند، با واسطه یا بی‏واسطه؛ آن دیداری که با اعضای محترم ستادهای این چهار نامزد داشتند، این یک دیداری دوستانه و تفاهمی مهربانانه بود، فرمایشات این آقایان را گوش کردند، خودشان هم فرمایشاتی فرمودند، ولی این می‏تواند آن اختلاف دوم را حل کند.

اگر خدای ناکرده ما گرفتار اختلاف سوم باشیم، این با دیدار رهبری حل نمی‌شود، این فقط سجده می‌خواهد و ناله و توبه؛ ولی این بزرگوار (رهبر انقلاب)کار خودش را کرده است، یعنی کاملا فرمایشات آن آقایان را شنید، اعضای محترم ستاد آقای موسوی آن آقایان بزرگوار دیگر، این چهار نامزد محترم، فرمایشات آنها را شنید و بعد سخنرانی کرد، دیگر از این دوستانه‏تر مهربانانه‏تر؟! شما شخص اول مملکت را ببینید، تمام فرمایشات این آقایان را شنید. برادری معنایش همین است دیگر. دستور اکید هم به شورای نگهبان داده تا شورای نگهبان حرف‏های آنها را گوش دهد. 

اگر شما جای شواری نگهبان بودید چه کار می‌کردید؟

ولی ما یک پرانتزی باید اینجا باز کنیم و آن این است که نه ما علم غیب داریم و نه خیلی ها؛ با گلایه‏ و شواهد اگر خود شما هم به جای شورای نگهبان بودید، چه کار می‏کردید؟ شما می‏فرمایید که مثلا در فلان صندوق اختلاف شده است، بسیار خب؛ مدرکی دارید؟ نه! این را عزیزان من، خواهران من، مادران من، خوب گوش دهید، آن کسی که علم غیب دارد برابر علم غیب عمل نمی‏کند، او پیامبر است. دنیا دار آزادی است، اگر دنیا برابر علم غیب عمل می‏شد کسی به کمال نمی‏رسید. کمال در این است که شخص بتواند به این راه برود و نرود.

در دو آیه قرآن به صراحه خدا به پیامبر فرمود که مردم هر کاری می‏کنند، هم من می‏دانم و هم تو را آگاه می‏کنم. " قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُون" (سوره توبه 105 ) ما معتقدیم پیامبر و امام همه اعمال ما را می‏بینند، برای اینکه باید در قیامت شهادت دهند. اما حضرت آمده صریحا اعلام کرده است، این کلمه انما مفید حصر است، فرمود: مردم، زنها، خواهران و برادران بدانید من فقط برابر قانون عمل‏ می‏کنم. من می‌دانم برابر علم غیب چه کسی خلاف کرده است اما علم غیب منشاء فقه و حقوق نیست. "انما اقضی بینکم بالأیمان و البینات" این انما مفید حصر است. یعنی هر کسی که شاهد آورد من حکم می‏کنم، هرکسی قسم خورد من حکم می کنم، اما بنا بر این نیست که من به علم غیب عمل کنم.

لکن مردم، خواهران و برادران بدانید و این را به صراحت فرمود، فرمود که گر کسی شاهدی دروغ آورد، یا قسم دروغ ایراد کرد، آمد در محکمه و من حکم کردم که این مال مال اوست، مبادا بگوید من رفتم محکمه پیامبر از دست خود پیامبر گرفتم. این "قطعة من النار" است، این آتش است که دارد به خانه می‏برد. این را هم بدانید.

از این شفاف‌تر؟!

ما یک اخلاق داریم که مکمل قانون است، یک اخلاق داریم متمم قانون است، یک اخلاق داریم ضامن اجرای قانون است، یک اخلاق داریم پشتوانه قانون است، هر نقصی که در قانون باشد اخلاق ترمیم می‏کند. بنابراین آنکه علم غیب دارد برابر علم غیب عمل نمی‌کند. ایشان (رهبر انقلاب) هم دستور دادند به شورای نگهبان؛ سخنگوی شورای نگهبان هم چندبار گفت که از خود نامزدهای محترم دعوت کردیم که در جلسه رسمی شورای نگهبان، نه آنهایی که مامور به انتخابات هستند، تشریف بیاورند. چون شورای نگهبان چند نفری از اعضای خود را برای انتخابات و رعایت(نظارت) انتخابات، انتخاب می‌کند. همه این آقایان که مسئولیت ندارند، چند نفر برای انتخابات، انتخاب می‏شوند. اما الان در جلسه رسمی از این نامزدهای محترم دعوت کردند، تشریف بیاورند و فرمایشاتشان را بگویند. از این شفاف‏تر؟!

ممکن است، خلاف بشود اما وقتی ندانند که کجا تقلب شده نه شورای نگهبان دستش باز است و نه اینها هیچ مدرکی قابل ارائه دارند. هرجا که مدرک است و هرجا که قانون است ارائه می‏کند.

بیگانه دنبال همین صحنه راه می‌افتد

مطلب بعدی که خواهش من این است، ما همان‌طور که خودمان چه در نماز جمعه و چه در غیر نماز جمعه حرف‌ها را می‏گوییم، اما می‏گوییم که بنا برآنچه که برای نظام و قانون است، خواهش ما همین است که همین طور عمل شود. وگرنه بیگانه به دنبال همین صحنه راه می‌افتد. پس آن جلسه‌ای که همه آقایان نامزدها جمع شدند و فرمودند اغتشاشات را ما محکوم می‏کنیم، این کار بسیار خوبی است.

الان ما در کمربند گلوله‏ایم

الان ما در کمربند گلوله‏ایم؛ کمربند گلوله یعنی کمربند مرگ. این شرق ما افغانستان است که آن طالبان بدتر از القاعده، القاعده بدتر از طالبان گلوله‏هایش به طرف ایران است. غرب که پشت سر هم، وقتی حرم امام ما (عسکریین) را بمب‌گذاری می‏کنند، به خود ما رحم می‏کنند؟! اینها هم گلوله‏های‌شان به طرف ما است، اینها زیر گوش ما هستند، هم سربازان انگلیسی هستند و هم سربازان آمریکایی. شیوخ بی‌عقل خلیج فارس هم که این منطقه را حیات خلوت آمریکا قرار دادند، شما نگاه کنید که در کویت و ابوظبی و بحرین و منامه و مسقط اینها پایگاه نظامی دارند و دستشان هم روی ماشه است. اینها با چه کسی می‏جنگند؟ هیچ کسی در منطقه غیر از ایران است که دربرابر آمریکا و کشورهای دیگر اینها بایستد؟ برای یک وجب کویت اینها پایگاه نظامی درست کردند.

برادران افغانی وقتی سیاست‌مدار در ‏می‏آیند، آدم‌های باهوشی هم هستند، منتها متاسفانه بر اثر فلاکت‌های سیاسی به این روز در آمده‏اند. یک روز مستحضرید همین افاغنه آمدند ایران را گرفتند. صورت‏هایشان را می‏بینید، اینها همان نژاد مغول و تاتار هستند. آن بزرگوار افغانی که بعد هم آمد در ایران تشکر کرد، این گفته که من باید افغانستان را معرفی کنم، برای اینکه افغانستان نه نفت دارد و نه گاز دارد و نه امامزاده دارد و نه عتبات دارد و نه کعبه دارد، هیچی ندارد، شما افغانستان را نمی‏شناسید. یک مدتی درباره افغانستان بحث کرد، بعد گفت که کویت چه کاره است، کویت را جک سیاسی زدند. وقتی چرخ ماشین آسیب می‏بیند، جکی می‏زنند که بالا بیاید، گفت کویت قابل ذکر نبود، جک سیاسی زدند و بالا آوردند که در برابر ایران بایستد و علیه ایران پایگاه درست کند.

خب این شیوخ بی‌عقل خلیج فارس قدم به قدم اینجا پایگاه درست کردند، یک دوست به حسب ظاهر داشتیم که آن هم ترکیه بود، ترکیه پایگاه اینجرلیک خود را که آماده است برای پرواز در اختیار این دو دشمن خون آشام ما قرار داد، یعنی آمریکا و اسرائیل. با آنها پیمان نظامی بسته است. اگر ترکیه با آنها پیمان اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بسته بود، ما مشکل نداشتیم. اما پیمان نظامی به بهانه ناتو بسته است. در همین پایگاه اینجرلیک ترکیه هواپیمای شکاری می‏تواند پرواز کند. و ماییم محصور به گلوله.

ما اول رای به قانون اساسی دادیم بعد نماینده

در چنین فضایی بهترین راه برای ما آرامش است. 14 میلیون، 14 میلیون است، کم نیست. خب اگر یک وقتی آنها یک رای بیشتری دادند به رای ما عمل کردند، یعنی به رای ما 14 میلیونی عمل کردند، چرا؟ برای اینکه ما که مثلا 14 میلیونیم و به این آقا رای دادیم ما دو رای دادیم یک رای به قانون اساسی دادیم، یک رای به نماینده، آن رایی که ما به قانون اساسی دادیم، رای به همه است. صددرصد است. یعنی همه ما گفتیم هر نامزدی که رای بیشتری آورد او نماینده ماست. این رای ماست دیگر.

یک رای فرعی هم دادیم. مثلا ما که می‌خواهیم این خانه را بسازیم، همه جمع شدیم که این خانه چند تا اتاق داشته باشیم. همه ما رای دادیم که این اتاق مثلا یک مطالعه داشته باشد، یک اتاق بزرگ و یک اتاق پذیرایی و خلاصه 6 اتاق داشته باشد. همه ما رای دادیم که این باید 6 اتاق داشته باشد بعد وقتی که در جزئیات اختلاف کردیم، مثلا بعضی‌ها می‏گویند که آن اتاق بزرگتر باشد و آن یکی کوچک‌تر باشد، می‏گوییم هرچه که اکثریت گفتند به همان عمل می‏کنیم. خب اگر اکثریت گفتند که این اتاق باید فلان قدر باشد، ما چون قبلا رای دادیم که هرچه اکثریت گفت معتبر است، آن رای اصلی ماست. بنابراین باید به رای خودمان عمل کنیم. اگر خدای ناکرده تخلفی شد و مدرکی داشتیم ارائه می‏کنیم. 

اگر بخواهند به خیابان‌ها بکشند، کنترلش از دست شما خارج می‌شود

الان چند کار شده است یکی نشست نامزدهای محترم با شورای محترم نگهبان، یکی هم حتی مقام رهبری فرمودند اگر چنانچه احتیاج دارد به بازشماری بعضی از صندوق‏ها آنها بازشماری شود. اگر بخواهند به خیابان بکشند، آن دیگر کنترلش از دست شما خواهرها و برادرها خارج می‏شود. آن وقت همین حادثه پیش می‏آید، نه معلوم است که چه کسی زد، نه معلوم است که چرا زدند، نه معلوم است چه کسی را زدند.

بنابراین اگر چنانچه انشاءالله رحمان ما در آن اصل اول که اختلافات سه گانه است، خوب بررسی کنیم و این جوانب را هم درنظر بگیریم و همه این آقایان و همه علما و مسئولان شورش و اغتشاش را محکوم کردند، یک کاری نکنیم که حضور این مردم یا نظام خدای نکرده آسیب بینند. این دشمن اصلا آماده است، یک قدمی است که خدای نکرده یک آشوبی بشود و او استفاده کند.

من ضمن تقدیر از شما خواهران بزرگوار، جز دعوت به آرامش و نظم و رعایت قانون و رعایت شکایت‌های رسیده و بررسی آنها عرضی ندارم. امیدوارم خداوند همه شما را در سایه ولی‏اش از خیر وسعادت و صلاح و فلاح دنیا و آخرت برخوردار بفرماید.

دانلود فایل صوتی: http://rajanews.com/userfiles/flash/ashkhas/javadi.mp3






نوشته شده در تاریخ یکشنبه 91 خرداد 28 توسط حق جو



روژه گارودی فیلسوف مسلمان فرانسوی چهارشنبه گذشته در سن 99 سالگی درگذشت، کسی که رهبر انقلاب (مدظله) در نماز جمعه 23 اردیبهشت 1379 وی را به خاطر جرات و جسارتش در رد هولوکاست تحسین کرد.

 "روژه گارودی" فیلسوف فرانسوی که در دهه 1980 به دین اسلام گرویده بود در سن 98 سالگی درگذشت. آنچه در زیر می‌آید نگاهی به  زندگینامه و افکار و اندیشه‌های این فیلسوف بزرگ است.

 روژه گارودی

بیوگرافی

 

روژه گارودی ( roger garudy ) فیلسوف و سیاستمدار و نویسنده معاصر فرانسوی، در سال 1913 در شهر مارسی به دنیا آمد.

 

گارودی پس ازطی دوره دبیرستان، تحصیلات عالی خود در رشته فلسفه را تا اخذ درجه "اگرگاسیون" ( agregation ) ادامه داد. سپس به عضویت کمیته مرکزی حزب کمونیست فرانسه درآمد.

 

این فیلسوف فرانسوی طی سال‌های 1945 و 1951 به عضویت مجلس موسسان فرانسه، در سال 1956 به نمایندگی مجلس ملی فرانسه و در سال 1959 به سناتوری مجلس سنای فرانسه انتخاب شد.

 

گارودی در سال1963 با نوشتن رساله‌ای تحت عنوان " فرضیه ماتریالیستی شناخت" ( connaissance teorie materialiste la ) موفق به اخذ درجه دکترای فلسفه شد. در سال 1959 به دانشیاری دانشگاه کلرمون فران ( clermont ferrand ) و در سال 1965 به استادی فلسفه دانشگاه "پواتیه" ( poitiers )منصوب شد.

 

گارودی قبل از این تاریخ، یعنی در سال 1956 به عضویت دفتر سیاسی حزب کمونیست فرانسه و سپس مدیریت مرکز مطالعات و تحقیقات مارکسیسم منصوب شده بود.

 

برقراری رابطه با متالهین کاتولیک و پروتستان

 

در همین دوره بود که گارودی با متالهین کاتولیک و پروتستان به خصوص "ژیراردی" ( girardi ) کشیش کاتولیک روابطی برقرار کرد که معتقد بود، مارکسیسم انسان را به فقر معنوی گرفتار کرده و به تدریج گرایش‌های مذهبی در او بیدار شد.

 

در پی این تماس‌ها و ارتباطات مستمر و مکرر بود که کتاب "آیا امروزه می‌توان کمونیست بود؟" ( peut_ on etre communiste augourdhui )را در سال 1968 نوشت و به طرح این قضیه پرداخت که آیا ممکن است خداوند را به نحوی توصیف کرد که برای انسان‌ها قابل درک باشد و مثلا او را سرچشمه افعال خلاقه انسان بدانیم؟

 

گارودی در کتاب "الگویی برای سوسیالیسم در فرانسه" که باز در‌‌ همان سال 1968 آن به رشته درآورد و سپس منتشر کرد، ابراز خوش‌بینی و امیدواری بیشتری در باب ایجاد تفاهم بین دو طرز فکر مذهبی و کمونیستی کرده بود.

 

وی در کتاب "مارکسیسم در قرن بیستم" از این نیز فرا‌تر رفت و تلاش کرد، نشان دهد که مارکسیسم می‌تواند ارزش‌های مذهبی را در خود جذب کند. ولی حوادث چکسلواکی زندگی و افکار گارودی را بکلی دگرگون کرد.

 

گارودی از نقشی که رهبران حزب کمونیست فرانسه در مذاکرات خود با رهبران چکسلواکی به ویژه با "دوبچک" بازی کردند، آگاه بود وآنان را از تایید سیاست اتحاد شوروی سابق در اشغال چکسلواکی و از اتخاذ روش های استالینی در آن به سختی نکوهش کرد.

 

مورد بی‌مهری قرار گرفتن توسط کمونیست‌ها

 

این موضع گیری شدید موجب شد، گارودی مورد بی‌مهری کمونیست‌ها قرار گیرد، تا آنکه در فوریه 1970به طور رسمی او را از دفتر سیاسی حزب کمونیست فرانسه و سپس از عضویت حزب کمونیست اخراج کردند. ولی این امر او را از ادامه مطالعات خود درباره مارکسیسم و نیز مسیحیت و رفته رفته دیگر ادیان بزرگ باز نداشت.

 

به این ترتیب کتاب‌های "آزادی در تعلیق" و "مارکسیست‌ها و مسیحیان رویاروی یکدیگر" را در سال 1968 منتشر کرد.

 

در سال 1969 "نقطه عطف بزرگ سوسیالیسم" و در سال 1970 کتاب "همه حقیقت" ( verite toute la ) را نوشت و در آن دلایل اخراج خود از حزب کمونیست فرانسه را بیان کرد.

 

ادامه تحقیق درباره ادیان دیگر

 

اما گرایش‌های مذهبی هر روز در این فیلسوف نیرومند‌تر می‌شد و او همچنان به تحقیقات خود درباره ادیان بزرگ ادامه می‌داد و درجست‌و‌جوی حقیقت بود، حقیقتی که ورای حزب بازی‌ها و سیاست‌بازی‌ها و قدرت‌طلبی‌ها نهفته باشد. او که مردی متفکر و فیلسوف بود، نمی‌توانست کورکورانه افکار پیش ساخته را بپذیرد و ازآن‌ها پیروی کند.

 

مخالفانش در فرانسه او را به بی‌ثباتی در عقیده متهم کرده‌اند. ولی چگونه ممکن است مردی که نقد عمر بر سر مطالعه و تحقیق گذاشته و روزگاری دراز به تفکر درباره مکتب‌های مختلف سیاسی و عقیدتی پرداخته و نزدیک به پنجاه جلد کتاب در زمینه‌های فلسفی و مذهبی و سیاسی پدید آورده است، بی‌ثبات باشد؟

 

اگر گارودی نخست کمونیست شد، از آن رو بود که علاج دردهای بشری و بهبودی زندگی کارگران و زحمت‌کشان را در آن می‌جست. اما مشاهده کرد که پیروان این مکتب به اصطلاح طرفدار زحمت‌کشان، خود در عمل تجاوزگر و جهان‌خوار و ستم پیشه‌اند.

 

به مسیحیت درآمدن گارودی

 

پس، از مارکس و مارکسیسم روی گردانید و مسیحی شد. ولی ... این مسیحیان و شاهان بسیار مسیحی ایشان و کشیشان و پاپ‌ها بودند که جنایات بزرگ دو فاجعه تاریخ بشری یعنی جنگ‌های صلیبی و تفتیش عقاید مذهبی را مرتکب شدند و قتل عام‌های "قسطنطنیه" و بیت المقدس و کشتارهای نسل برانداز بومیان آمریکا را مرتکب شدند و تل‌های آتش "تورکمادا" را در اسپانیا بر پا داشتند و هزاران انسان را در آتش جنایات خود سوزاندند... و این مسیحیان بودند که در قرون گذشته اساس استعمار جهانی را پی‌ریزی کردند و امروزه نیز با شیوه‌هایی جدید و با تشکیل شرکت‌های چندملیتی شیره‌جان بینوایان را می‌مکند. پس اگر هم حقیقتی در مسیحیت نهفته باشد، این حقیقت رفته رفته مخدوش و مقلوب شده است.

 

روی گردانی از مسیحیت

 

از این رو گارودی از مسیحیت نیز روی می‌گرداند و در کتاب هشدار به زندگانی اعلام می‌کند که ما (غربی‌های مسیحی) در حال کشتن فرزندان و نوادگان خود هستیم، زیرا شیوه رشد ما به بن بست یا مرگ انجامیده است.

 

در همین کتاب است که گارودی به تحقیق درباره ادیان بزرگ، مانند آئین مزدیسنی و هندوئیسم و دین بودا و آیین یهود می‌پردازد و سرانجام کمال مطلوب و ایده‌آل خود را در اسلام و ارزش‌های متعالی آن می‌یابد و سپس مسلمان می‌شود.

 

شگفتا! در روزگاری که بر اثر تبلیغات سوء و نیز برخی عملکردهای نا‌مطلوب، مسلمانان جغرافیایی و سست ایمان گروه گروه از دین خارج می‌شوند، مردی دانشمند و دارای افکاری بلند که در میان هموطنان خود وجهه‌ای و حشمتی دارد، از همه آن‌ها چشم می‌پوشد و به رغم اتهام‌ها و برچسب‌ها، مسلمان می‌شود.

 

نگاهی به دیدگاه‌های ضد صهیونیستی گارودی

 

گارودی معقتد بود که صهیونیست‌ها به خاطر تسلط بر منابع و ذخائر غنی سرزمین فلسطین، اقدام به این جنایت بزرگ یعنی اشغال سرزمین مقدس فلسطین کردند. اگر چه حرکت صهیونیست‌ها توسط سازمان ملل و حتی خود آمریکا محکوم شد، اما دولتمردان آمریکا همواره مخالفت جدی خود با اجرای مجازات علیه اسرائیل را ابراز کرده و می‌کنند.

 

وی می‌افزاید: آمریکا و صهیونیسم به دنبال منافع خود هستند و هرجا که منافعشان ایجاب کند، وارد عمل می‌شوند. کویت به خاطر چاه‌های نفتی که در خود دارد، شاید برای آمریکا هزار برابر از فلسطین مهم‌تر باشد و همه دیدیم که آمریکا و متحدانش چگونه ظرف چند روز تجاوز عراق به کویت را دفع کردند.

 

دیدگاه گارودی در قبال استعمار

 

گارودی دربار‌ه سیاست‌های استعماری آمریکا می‌گوید: دیده‌اید که کلینتون به اقتصاد کشورش می‌بالد، اما حقیقت این است که آمریکا از لحاظ اقتصادی وضعیت بسیار بدی دارد و به همین خاطر حاضر نیست از ذخائر، منابع و انرژی کشورهای اسلامی دست بردارد. بنابراین کشورهای اسلامی در سیاست گذاری‌های خود، باید اقتصاد آمریکا و اسرائیل و متحدان آن‌ها را نشانه بگیرند.

 

گارودی افزود: آمریکا و صهیونیسم همیشه تلاش می‌کنند که بازارهای جهان را قبضه کنند و کشورهای اسلامی باید سعی کنند با حفظ وحدت و یکپارچگی، تلاش استکبار جهانی را خنثی کنند.

 

دیدگاه گارودی درباره اسلام

 

وی درباره اسلام می‌گوید: اسلام جهانی‌ترین دین جهان است، من که مسیحی بودم و مارکسیست بودم، به این خاطر مسلمان شدم که دین اسلام را جهانی و فراگیر یافتم. بنابراین ما مسلمانان باید با همدیگر به مبارزه با حاکمان انحصار طلب جهان برخیزیم.

 

انکار هولوکاست

 

در سال 1998 یک دادگاه فرانسوی روژه گارودی را برای انکار هولوکاست و افترای نژادی مجرم شناخت و به خاطر کتاب "اسطوره‌های بنیان‌گذار سیاست اسرائیل" ( Mythes fondateurs de la politique israélienne) که در سال 1995 آن را به رشته تحریر درآورده بود، 120 هزار فرانک فرانسه برابر با 40 هزار دلار جریمه کرد.

 

این کتاب با پذیرفتن دیدگاه‌های منکر هولوکاست "رابرت فاریسون" اظهار می‌کند که طی هولوکاست یهودیان در اطاق‌های گاز کشته نشدند. این کتاب به سرعت به عربی و فارسی ترجمه شد. برای پشتیبانی از گارودی وکیل سودانی، Faruk M. Abu Eissa  یک تیم حقوقی پنج نفره را گرد آورد تا از گارودی در محاکمه‌اش در پاریس پشتیبانی کنند. پس از آن این کتاب به 29 زبان زنده دنیا ترجمه شد و واکنش‌های زیادی در رابطه با محاکمه وی به خاطر این کتاب صورت به دنبال داشت که همین نشانگر اهمیت کتاب است.

 

تحسین گارودی توسط رهبر انقلاب

 

خود گارودی معتقد بود: ترجمه این کتاب به زبان‌های مختلف دنیا نشان دهنده علاقه مردم به مبارزه با اسرائیل است.

 

رهبر معظم انقلاب، آیت‌الله خامنه‌ای (مد ظله) در نماز جمعه 23 اردیبهشت 1379 با اشاره به محاکمه و برخورد حکومت فرانسه با روژه گارودی که مدعی عدم کشتار یهودی‌ها از سوی آلمان نازی شده بود، فرمودند: "شما کجا دیده‌اید کسی بتواند در غرب علیه صهیونیسم حرفی بزند" و جسارت و جرات ایشان در در سخن گفتن علیه هولوکاست را تحسین کردند.

 





نوشته شده در تاریخ شنبه 91 خرداد 27 توسط حق جو



رحیم احمدی روشن در گفت‌وگو با  «خبرگزاری دانشجو» در خرم آباد، تصریح کرد: همان کسانی که بدون سلام و نام خدا به رهبر معظم انقلاب نامه می نویسند، امروز خانواده های شهدای هسته ای را دور خودشان جمع می کنند و با آنها عکس و فیلم می گیرند و می خواهند از خون شهدای هسته ای به نفع خودشان استفاده کنند.

وی افزود: اینها چرا باید این کارها را بکنند، در حالی که حتی یک پیام و پیغام کوچک برای خانواده شهدای هسته ای ندادند، چه حقی دارند که با خانواده شهدا عکس و فیلم می گیرند و مردم را ملعبه دست خودشان می کنند، باید خجالت بکشند از خون شهدای هسته ای، این ها دل ما را به درد می آورند.

پدر شهید مصطفی احمدی روشن بیان داشت: کسانی که یک قدم برای خانواده شهدا برنداشته اند و سد راه خانواده شهدا هستند بیخود می کنند با خانواده شهدای هسته ایی عکس و فیلم می گیرند این ها می خواستند مملکت ایران را با آن چراغ سبزی که به آمریکا و اسرائیل نشان دادند به آنها بفروشند و سیبل مقابلشان مقام معظم رهبری بود و می خواستند ایشان را از اریکه قدرت پایین بکشند که به لطف خدا و پشتیبانی این مردم موفق نشدند و از این به بعد هم موفق نمی شوند.

وی متذکر شد: اینها کسانی بودند که برای خانواده شهدای هسته ایی که ما باشیم یک پیامک ندادند، اما رهبر معظم انقلاب و زن و بچه اش به خانه ما آمدند و ما را به خانه خودشان دعوت کردند ولی یکی از آنها قدم از قدم برنداشتند برای عرض تسلیت نه به ما و نه به کسان دیگری پیامی بدهند متاسفانه آنها جامعه را برای خودشان باز می بینند و می خواهند خون شهدای هسته ای را به نفع خودشان مصادره کنند.

پدر شهید احمدی روشن خاطرنشان کرد: خط قرمز ما و شهید احمدی روشن رهبر معظم انقلاب است و اگر کسی بخواهد از این خط قرمز بگذرد با ما طرف است و پا روی خون شهدای ما گذاشته و باید پا روی خون ما هم بگذارد.






نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 91 اردیبهشت 28 توسط حق جو



با انتشار نامه‌ای سرگشاده صورت گرفت + اسامی امضاء کنندگان
تقدیربیش از 500 دانشجوی دانشگاه امام‌صادق از علامه مصباح/شاگرد درس اخلاق آیت‌الله مهدوی کنی به علامه مصباح اهانت نمی‎کند

 

به دنبال انتشار نامه‌ای هتاکانه به علامه بزرگوار آیت الله مصباح یزدی در خبرگزاری مهر منتسب به دانشجویان دانشگاه امام صادق علیه السلام و اصرار این خبرگزاری به انتشار دومین نامه بدون امضاء با این عنوان خطاب به آیت الله مصباح یزدی، بیش از پانصد نفر از دانشجویان، دانش آموختگان و اساتید این دانشگاه با انتشار نامه‌ای سرگشاده به علامه مصباح یزدی، ضمن ابراز برائت از نامه‌های هتاکانه اخیر که به نام دانشجویان این دانشگاه منتشر شده است، از مجاهدت‌های این عالم وارسته در دفاع از حریم ولایت تقدیر کردند.

به گزارش رجانیوز در این بیانیه که نسخه‌ای از آن در اختیار رجانیوز قرار گرفته است، دانشجویان دانشگاه امام صادق علیه‌السلام با استناد به شاگردی خود در درس اخلاق آیت الله مهدوی کنی، دانشجویان این دانشگاه را از طراحی و اجرای اینگونه اقدامات هتاکانه مبری دانسته‌اند.

گفتنی است پیش از این نیز آیت الله مهدوی کنی در سخنانی نسبت به انتشار نامه های بدون اسم و هتاکانه تحت عنوان دانشجویان این دانشگاه انتقاد کرده و خواستار پیگری این موضوع شده بود. این در حالی است که این انتقاد در رسانه های پر شمار جبهه متحد اصولگرایان سانسور شد.

در همین حال دانشجویان دانشگاه امام صادق علیه السلام در اولین نامه خود پس از هتک حرمت به علامه مصباح، از رئیس این دانشگاه خواسته بودند به فضای اخلاقی انتخابات ورود جدی پیدا کند.

در روزهای گذشته نیز بیش از پانصد دانشجوی دانشگاه تهران با انتشار نامه ای سرگشاده خطاب به علامه مصباح از ایشان و گفتمان جبهه پایداری اعلام حمایت کرده بودند.

در ادامه متن کامل  نامه سرگشاده و اسامی بیش از پانصد نفر از دانشجویان، دانش آموختگان و اساتید دانشگاه امام صادق علیه السلام خطاب به علامه مصباح یزدی را می‌خوانید:


باسمه تعالی

استاد بزرگوار آیت الله مصباح یزدی دامت برکاته

دوازدهم اردیبهشت ماه یادآور بصیرت آفرینی ها و مجاهدات  شهید مطهری (ره) در راه اسلام ناب و مبارزه با التقاط و انحراف است.

مطهری زمان

یقینا شخصیت و نقش عمارگونه حضرتعالی در تاریخ انقلاب اسلامی همان است که باعث شده رهبری معظم انقلاب دام‌ظله چنین بفرمایند:

«بنده نزدیک به چهل سال است که جناب آقای مصباح را می شناسم و به ایشان به عنوان یک فقیه، فیلسوف، متفکر و صاحبنظر در مسائل اساسی اسلام ارادت قلبی دارم اگر خداوند متعال به نسل کنونی ما این توفیق را نداد که از شخصیت هایی مانند علامه طباطبایی و شهید مطهری استفاده کند، اما به لطف خدا این شخصیت عزیز و عظیم القدر، خلاء آن عزیزان را در زمان ما پر می کند.»

مجاهدات بی امان و خستگی ناپذیر حضرتعالی در برهه های حساس چیزی نیست که بر کسی پوشیده باشد؛ از روشنگری های ابتدای انقلاب در مواجهه با التقاط چپ و نفاق و پس از آن توطئه های غرب زدگان و تجدید نظرطلبان تا مبارزه با فتنه و انحراف ؛

و این بصیرت و شجاعت و صراحت همانی است که باعث شده دشمنان اسلام و انقلاب که جرأت و جسارت رویارویی با خط شکنی های حضرتعالی را ندارند به تخریب و اهانت بپردازند غافل از اینکه «ولا یحیق المکر السیی الا باهله»

اکنون و در این مقطع حساس که به فضل خداوند باز هم با پیروزی و سربلندی نظام اسلامی همراه خواهد شد ورود جدی و دغدغه‌مند علما در عرصه سیاست که نقطه عطفی در حرکت پیشرونده انقلاب اسلامی است باعث شده که باز هم دشمنان احساس خطر کرده و متأسفانه عده ای با  غفلت از مکر و حیله دشمنان قسم خورده اسلام و انقلاب و باادعای حمایت از ولایت  در دام دشمنان افتاده  و بر خلاف رهنمود های مقام معظم رهبری مبنی بر حفظ حرمت بزرگان ، اقدام به اهانت و اتهام پراکنی علیه علما و بزرگان کنند.

بدینوسیله ما دانشجویان و دانش آموختگان دانشگاه امام صادق (علیه‌السلام) که مفتخر به شاگردی در  درس‏های اخلاق استاد برزگوارمان حضرت آیت الله مهدوی کنی  هستیم، همچون ایشان اعلام می‌کنیم، که هیچ نسبتی میان خویش و اهانت کنندگان نمی یابیم و در اصل وجود چنین جمع بی‌نام و نشانی که به اسم این دانشگاه مقدس اقدام به اهانت به جایگاه شما کرده‌اند، به شدت تشکیک می‌کنیم و این اقدامات فتنه انگیز را نشانه توطئه و عجز دشمنان و حاکی از درستی مسیری که در آن قرار دارید می‌دانیم.

در پایان ما شاگردان مکتب امام صادق (علیه‌السلام) ضمن تجلیل از شخصیت و نقش حضرتعالی به عنوان مطهری زمان و عمار رهبری، روز استاد را به حضرتعالی و آیت الله مهدوی کنی تبریک عرض می نماییم.

و السلام علیکم و علی عبادلله الصالحین








نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 91 اردیبهشت 14 توسط حق جو


طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز